قفاق کاری استاد و شاگرد در مکاتب وطنم
به قلم _ خواجه محمد رفیع صدیقی
مورخ ۱۳۹۹/۸/۴
هدیه برای معلمین
۞ وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا100 (النساء)
کسی که در راه الله مهاجرت نماید، در زمین پناهگاههای بسیار و گشایش در زندگی خواهد یافت.و کسی که از خانه اش به قصد هجرت به سوی الله و رسولش بیرون رود و آن گاه مرگش فرا رسد، پاداشش با الله است؛ و الله آمرزنده ی مهرورز است ..
با یادی از دوست عزیز،مهربانم،و دانشمند ام نَفس ذاتی را که دین اش در آسمان ها جاریست خالصانه عبادت کرده و با درود بر پیامبر که در میان شهر جهل و فساد نسل را تربیت کرد که قرن هاست با الگو گیری از ایشان ما پنجره های نور ،خوشبختی و عزت را حس میکنیم . (محمد صلی الله علیه و آله و سلم )
این نبشته ام را از آدرس یک دانش پژوه برای همه معلمین و تا جایی برای شاگردان وطنم ( همه جهان ) هدیه میدهم .
طناب این متن در انجا دسته دارد که از اطاق مطالعه بطرف جلسه معلمین رفتم و دیدم در دست معلمین حاضر در مجلس نوشته ها و رساله های در مورد (نظم صنف درسی) است
با خود گفتم این ها عجب فعال هستند برای نظم صنف در پی مقالات اند و من غافل را ببین البته در جریان جلسه با یک دست مصروف آماده گی آزمون هایدرولوژی دانشگاه ام بودم
ختم جلسه متوجه شدم که که سبب این نوشته ها وظیفه تحقیقی است که از طرف اداره بر ایشان سپرده شده است و با خود گفتم خیر که استاد نیستم اما از آدرس یک شاگرد حق دارم چیزی بنویسم و اکنون بعد چندیدن روز فرصت اش مُهیا شد .
همه مردم افغانستان میدانند که نظم صنوف در معارف این کشور تقرب به صفر دارد و نزد هر متعلم و یا فارغ شده که دوره را در مکاتب این کشور سپری کرده باشد بنشینید یک عالم از داستان های ریشخندی و بی حیایی را با خرسندی قصه میکنند در حال که باید بگیریند و بر خود بشرمند .
و نزد هر فردی که نشتسم سخن از مشاکل گفت و رفت برای همین است که بر هر بیعت کننده بر خود دستور دادم “در پی راه حل باش تا مشاکل ” چون سختی ها را هر کسی برایت نقل خواهد کرد اما چی باید کرد کار هر کس نیست و نیاز مند جهد و مهاجرت است .
آیا از خود پرسیده اید
چرا در اکثریت صنوف دولت افغانستان یا شاگردان اساتید را قفاق میکنند و یا اساتید شاگردان را ؟؟
آیا از خود پرسیده اید
چرا از صنف اول الی دوازدهم شاگردان علوم دینی و اخلاق میخوانند اما در اخیر یک توته بی حیایی و بی نزاکتی هستند و بس ؟؟
آیا از خود پرسیده اید
چرا این نسل مانند پشه های گرد چراغ سر گردان است؟؟
و این گونه صد ها سوال دیگر که همه یک جواب دارند و اگر هزاران سوال دیگر را اضافه کنیم بازهم یک جواب دارند و آن جواب هم فقط یک کلمه است
اخلاص
اخلاص بلی اخلاص و بس
عمر بن خطاب رض در نامه خود به ابوموسی اشعری فرمود: «آنکه نیت خود را برای خدا اصلاح گرداند، خداوند میان او و مردم را اصلاح میکند»
بلی این سخن من نیست این سخن جلندر نیست این سخن عمر بن خطاب رض است سخن کسی است که شیطان در وجود اش از پس کوچه ها فرار میکرد و استاد استخبارات و عدالت و محبت حضرت علی رض از محبت زیاد اسم پسر اش را عمر گذاشت .
برادر/خواهرم !
نظم صنف درسی از لحظه وارد شدن به مکتب آغاز نمی گردد از داخل شدن به صنف شروع نمی شود از حاضری گرفتن شروع نمی شود هر کی برایت گفته است به خطا رفته است
نظم صنف از لحظه بلند شدن از
رخت خواب
یا در خانه ات
آغاز میگردد ایزد متعال میفرماییدوَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا .و کسی که از خانه اش به قصد هجرت به سوی الله و رسولش بیرون رود و آن گاه مرگش فرا رسد، پاداشش با الله است؛ و الله آمرزنده ی مهرورز است ..
استاد محترم با فرا رسیدن سحر در دهلیز های قلبت این صدا را زمزه کن که
یا الله بیرون شدن از منزل من برای توست
نوشیدن گیلاس چایی من برای توست
نوشتن پلان امروز من برای توست
رفتن بر مکتب و مدرسه من برای توست
تدریس و امضا کردن من برای توست
گرفتن معاش و خرچ ان برای توست
سخن من در صنف برای توست
هدف من اصلاح ونور است و برای توست
پس آن کن که تو خوشنود و من رستگار باشم
اما این نیت و اخلاص با دست ها و زبان های گوشتی میان دهن ما نمی شود
نیت و اخلاص صدا نیست و عمل نیست نیت و اخلاص صدایی است که در قلب های مان طنین انداز شده و نیروی محبت دوستی و آشتی و خیر و عزت و عفت را در اطراف مان پخش میکند و محل پخش این نیرو پاره گوشتی است به نام قلب
این یعنی یک مرحله دیگر هم عقب رفتیم بابت نظم صنف باید قلب هایم مان اصلاح شود زنگ های فساد جامعه اطراف اش را نپوشانیده باشد و در دفترات اش جز اوراق ملائک دیگر چیزی نباشد وشیاطین عقب پنجره هایش زندانی باشند .
و این یعنی یک مرحله دیگر هم عقب رفتیم و ان این است که چگونه قلب های مان اصلاح شود اصلاح قلب سخت است و نفس گیر اما پر از عشق است و سعادت این اصلاح ممکن نیست مگر با ذکر الله مدبر و خالق بیت المعمور
و این جاست که یک مرحله دیگر هم عقب رفتیم و ان ذکر الله ست ذکر الله را برای من غلط گفتند و ان غلطی این بود که با زبان گوشتی ات الله الله الله الله گفته برو
نه آن الله که من میشناسم نیازی بر این الله الله گفتن ندارد بلکه هدف از ذکر الله یعنی شناخت او و گسترش صفات و قدرت و دین او و به یاد داشتن او در وقت نیاز و بی نیازی و در اوج تاح و تخت و یا مریضی و بیچاره گی ذکر الله یعنی ترسیدن از خشم او ذکر الله یعنی امید داشتن بر جنت او و ذکر الله یعنی جاری بودن نام او در حجرات خون تو
و این جاست که یک مرحله دیگر هم عقب میرویم و ان این است که شناخت الله چیست؟
متاسفانه ما هنوز به الله نرسیدیم ??? و الله را نمی شناسیم و او را نمی دانیم و را نمی شنویم و با او سخن نمیگوییم فقط نام او را شنیدیم
ما خدا پرست هستیم نه الله پرست
خدا و الله با هم فررررررق دارند
الله را با همه هستی بشناس و از نفس ات بپرس وی دستت را گرفته و در آفاق و انفس الله را بر تو معرفی میکند و زمینه ملاقات تو را با الله فراهم میکند
و این جاست که یک مرحله دیگر هم به عقب میرویم و اناین است که نفس کیست
نفس مخلوق مهربانی است که تو را به الله خواهد رساند مگر به شرط اینکه برایش راه نشان داده باشی مانند تخت سلیمان است راه صعب العبور را برایش نشان بده چون برق تو را می رساند
و این جاست که یک مرحله دیگر همعقب میرویم که راه صعب العبور چیست
مسیر صعب العبور همین است
صنوف مکاتب و مدارس و صنوف اسره ها و …. این ها مسیر های دشواری اند گونه ها را میسوزاند پاها ورم میکند چشم ها سرخ و مغز گیچ میشود
مگر اینکه اخلاص داشته باشیم
دعوت توده های تحت نام شاگرد به سوی علم و ادب و حیا و عزت و عفت سخت است و نیاز به تنفگ های ضربه با مرمی های ضد گلوله دارد که در شهر اسلام رایگان توضیع میشود به شرط انکه مراجعه کنیم
من ندیده ام اما گذری داشته ام نام ان تفنگ اخلاص است و مرمی اش سخنان شما از ان بگیرید خویش زا تا دندان مسلح کنید و مرمی های اضافی هم بگیرید و در هر صنف شاگردان را آتش باران کنید
البته بعضی از ایشان زره های ساخته شده از بی حیایی و نجاست دارند که شاید مرمی هایت به سوی خودات بپرد ولی باید تحمل کنی و ادامه بدهی بلاخره مرمی ها بز قلب های شان داخل خواهد شد و بر این یقین داشته باش
این وعده الله من است ????
است
سورة الحجر
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ40
مگر آن دسته از بندگانت که خالص و بی آلایش شده اند.
ایا من در این وعده سرا هستم ???
ای نور و شعاع عشق بی کران
نامم بیاب ز وعده سرا جهان
تنها راه نظم در صنف داخل شدن با اخلاص است ولی اگر نظم مورد نیاز برقرار نشد
دو سبب است
یا ما گناه کاریم و باید رجوع کنیم ذکر کنیم و توبه کنیم
یا هم در صنف حیوانانی در چهره انسان بزرگ شده در دسترخوان بی حیایی هستند .
باید ضربه شان کنیم تا اینکه یا بمیرند و یا بمیریم
ولی هرگز نا امید نگردیم و بدانیم هدایت از طرف الله ست و ما فقط مبلغ و دعوت گریم الی اینکه ظلم شان جامعه را احاطه نکرده است .
پس نترس
و این را سخن را به یاد داشته که از هیچ جیزی و کسی نباید ترسید بعضی اوقات بگذار مردم تو را بد بگویند و از اعمال ات ناراضی و باشند و در پی قتل و شکنجه ات باشند
بدانید که در و دیوار و دیوارچه و طاق و حویلی زرین نقش دارد ولی اساس نیست
مسجد پیامبر سقف و ستون اش درخت خرما و دیواره هایش گل بود وبس
مگر شاگردان اش قرآن متحرک
تو همان باش که باید باشد
توبه عالم توبه جهان است
توبه معلم اصلاح جهان است
سورة غافر
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ14
پس الله را مخلصانه و در حالی عبادت و پرستش کنید که دین و عبادت را خاص او می گردانید؛ هرچند برای کافران ناخوشایند باشد .
سخنان این قلب پارچه شده من زیاد است مگر میترسم قبل از نشر اش زنده (مرده) شوم .
نوت: الله شاهد است نمی دانم این همه سخن در کجایی ذهنم است و در کجا آموخته ام
اما این را میدانم بدون ریا و یا طلب شهرت نیروی از درون مرا وادار بر نوشتن میکند و اشک چشمان ام که از غیرت پسرانه ام مانع اش میشوم لذتی است که در هیچ عنصر معیشت تا حال ندیدم
و از این که صد ها متن را برای کوتاه شدن حذف کردم عفو کنید
و برای خطا ها مرا متوجه سازید
و برای هدایت و اصلاح ام دعا کنید
التماس دعا
خواجه